گریه نمی کنم برایت
آفتاب دلت غروب کرده است.
از من چه مانده؟
یک قلب شکسته ، یک خاطره تلخ ،یک شعر ناتمام
یک قایق شکسته بر ساحل زندگیم
یک بغض ناتمام در گلویم گریه نمی کنم برایت مهربانم
در تنهای ام تورا زمزمه کردم ، ولی صدایم را نشنیدی و
صد افسوس گریه هایم خاموش شدند....